جدول جو
جدول جو

معنی تسبیح گوی - جستجوی لغت در جدول جو

تسبیح گوی
(اَ جَ)
عابد. کسی که نام خدای تعالی را به پاکی بر زبان آورد. گویندۀ سبحان اﷲ:
چو بادند پنهان و چالاکپوی
چو سنگند خاموش و تسبیح گوی.
(بوستان).
و رجوع به تسبیح و دیگر ترکیبات آن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ)
در حال تسبیح گفتن:
بر زمین الحمدللّه خون حیوان بسته نقش
بر هوا تسبیح گویان جان حیوان آمده.
خاقانی.
نقش نامت کرده دل محراب تسبیح وجود
تا سحر تسبیح گویان روی در محراب داشت.
سعدی.
و رجوع به تسبیح و دیگر ترکیبات آن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تعبیر گوی
تصویر تعبیر گوی
خوابگزار خوابگزار معبر
فرهنگ لغت هوشیار